بدون عنوان
بدون عنوان
اولین نوروز تو در کنار مامان و بابا سال خیلی قشنگی داشتیم با اومدنت بابای از وقتی اومدی برکت زندگی ما شدی امیدوارم بتونم برات بهترین هارو اماده و برات بسازم ...
نویسنده :
ساغر
17:10
بدون عنوان
امروز من و بابا مامان به بازار رفتیم توبازار من خیلی بابایی رو اذیت کردم البته نه شیطنت چون بابا وسایل که خریده بود را مجبور بود با من حمل کند و من در اغوشی بابا راحت به دورو برم نگاه میکردم
نویسنده :
ساغر
5:25